به گزارش سنتی ها به نقل از :سنت نیوز؛ به گواهی تاریخ، روایات و آیات نازله در شان فاطمه زهرا سلام الله علیها ایشان برترین و والاترین زن جهان از منظر خداوند در سرای باقی و فانی می باشند.
جدای از بحث جنجالی شهادت یا وفات فاطمه زهراء سلام الله علیها تقریبا هیچ تفاوت نگرشی حائز اهمیتی درباره فضیلت ها و مناقب این بانوی بزرگ اسلام در بین مذاهب اسلامی وجود ندارد
بانویی که دردانه نبوی،ریحانه علوی و مادرسیدان شباب اهل الجنه و سیده نساء العالمین می باشد؛ به تعبیر بهتر خوبی ها و فضائل اگردر خانه ای از خانه های جهان هستی جمع شوند صاحب آن خانه فاطمه زهراست.
شیعه و سنی هر دو در خصوص این بانو غفلت ها داشته اند و هیچ یک نتوانسته اند حق مطلب را در خصوص بیان عظمت و جایگاه این بانوی مکرمه ادا نمایند.
شاید علت اصلی این کوتاهی عظمت وجودی حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیهاست که عقول ناقص بشری توان فهم مناقب وی را نداشته اند و در بیان جایگاه ایشان قصور کرده اند.
هر چه که هست اهالی سیستان و بلوچستان با جمعیتی متشکل از برادران شیعه و سنی خود را متعهد به پیروی از مسلک این بانوی بزرگوار و پدر بزرگوار ایشان می دانند.
شیعه و سنی علاوه بر سائر مشترکات دینی که از صدر تا ذیل مذاهبشان را در بر می گیرد بر سر نام و مرام فاطمی نیز مشترک القول می باشند.
شدت این علاقه به حدیست که فاطمه از جمله محبوبترین اسامی برای نامگذاری فرزندان دختر در بین شیعه و سنی ایست که حاکی از عمق ارادت و محبت فریقین به این بانوی بزرگواردارد.
افزون بر این ارادت های عرفی فاطمه زهراء ام ابیها، حاضر در جمع اصحاب مباهله، از اهل بیت رسول الله (بنا به روایات وارده از امهات المومنین در خصوص اصحاب کساء)، سیده نساء العالمین، مادر سیدان شباب اهل الجنه، همسر حیدر کرار و مجمع انبوهی دیگر ار صفات و کرامات خاصه می باشد.
فضائل حضرت فاطمه در منابع شیعه و سنی به وفور یافت می شود اما در اینجا به عنوان نمونه روایتی از صحیح بخاری به عنوان یکی از شاخصترین کتب روایی اهل سنت نوشته امام محمد بن اسماعیل بخاری متوفای 256 ه.ق نقل می شود؛ در صحیح بخاری جلد 4 صفحه 210 آمده است: فاطمه بضعة منی( فاطمه پاره تن من است.)
علاون بر روایت فوق صالحی شامی از علمای بزرگ اهل سنت که دارای جایگاه بسیار رفیعی در میان اهل سنت می باشد نیزدر شرح فضائل فاطمه زهرا می نویسد: نشان میدهد که زهرای مرضیه از تمام زنهای دنیا حتی از امهات مومنین خدیجه، عایشه و دیگر فرزندان پیامبر افضل است. سبل الهدى والرشاد ج 10، ص 327، محمد بن یوسف الصالحی الشامی
این رویات تنها مشتی از خوارها روایتیست که در وصف آن بانوی بزرگ اسلام آمده است؛ از خداوند متعال خواستاریم تا زنان ما را همسو با سنت نبوی و سیره زهرائی قرار بدهد تا امت اسلام به بالندگی و پویایی در خور شان اسلام عزیز برسد.
به گزارش سنتی ها به نقل از :خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شبی
مشغول تلاوت آیات شریف قرآن بودم. به سوره مزمل رسیدم. نکته ای ذهنم را
درگیر کرد. پس از آن که خداوند به پیامبر دستور می دهد که بخشی از خواب را
به پا خیزد.
خداوند در ابتدا و در آیه پنج سوره معارج از صبری با عنوان جمیل سخن می گوید: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلا» به چه معنا است؟
«صبر
جمیل» به معناى «شکیبایى زیبا» است، و آن صبر و استقامتى است که برای خدا
صورت گیرد و تداوم داشته باشد؛ یأس و ناامیدى به آن راه نیابد؛ و توأم با
بیتابى، شکوه و آه و ناله نگردد. صبر جمیل؛ شکیبایى در برابر حوادث سخت و
آزمایشهای سنگینی است که نشانه شخصیت و وسعت روح آدمى است.
صبر و
بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران الهی است که در بهرهمندی آنان از
ولایت و رسالت تأثیرگذار بوده است. خداوند در قرآن کریم آیات فراوانی را به
مفهوم صبر اختصاص داده است که این نشان از اهمیت این موضوع دارد.
صبر
جمیل؛ صبرى است که پیامبران الهی در برابر اذیت و آزار مخالفان و مشرکان
میدیدند؛ مشرکان و مخالفان آنان را ساحر و دروغگو میخواندند؛ بشارتهای
آنان را تکذیب میکردند، اما آنان لب به شکوه بازنمیکردند.
مؤمنان
کسانى هستند که در برابر حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمىگردد، و سخنى
که نشان دهنده ناسپاسى و کفران و بىتابى باشد بر زبانشان جارى نمى شود؛
صبر آنها، صبر زیبا و جمیل است.
همانگونه که بیان شد؛ صبر و
بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران و اولیای الهی است، اما برخی از آنان
نمونه بارز شکیباییاند؛ نظیر صبر حضرت ایوب(ع) در برابر رنجهای فراوان،
بیماریهای بسیار شدید که موجب شد تا خانواده و بستگان نزدیکش از او فاصله
بگیرند، به گونهای که تنها ماند، نه یارای حرکت داشت و نه کسی بود تا او
را کمک کند، اما هرگز لب به ناله و شکوه نگشود و جز به خدای متعال به کسی
متوسل نشد.[1] شکیبایی حضرت ایوب در برابر حوادث و ناملایمات به اندازهای
زیبا و برجسته است که در فرهنگ دینی ما «صبر ایوب» عنوان نمادینی شده که
زبانزد خاص و عام است.
صبر یعقوب در فراق یوسف(ع)،[2] صبر پیامبر
اسلام(ص) در برابر استهزاء و تکذیب و آزار مخالفان،[3] بویژه تحمل شرایط
سخت محاصره در شعب ابیطالب، صبر امام علی(ع) به مدت 25 سال برای صیانت از
کیان اسلام،[4] صبر امام حسین(ع) در روز عاشورا[5] و صبر زینب کبری(س) در
برابر حوادث روز عاشورا، کوفه و شام.[6]این نوع صبرها از مصادیق روشن صبر
جمیل در تعالیم و آموزههای دینی ما است.
نکتهای که در این موضوع
قابل دقت است، این است که اگر کسی سؤال کند در قرآن کریم در داستان حضرت
یعقوب(ع) آمده است که وی در فراق یوسف آنقدر گریه کرد که چشمانش را از دست
داد، آیا این بیتابی با صبر جمیل در تقابل نیست؟![7] پاسخ آن است که قلب
انسان کانون عواطف است، جاى تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک انسان جارى
شود، این یک امر عاطفى است، آنچه در این مورد مهم است؛ آن است که انسان
کنترل خویشتن را از دست ندهد و سخنی بر خلاف رضاى خدا نگوید و یا کاری بر
خلاف خواست الهی مرتکب نشود.
از روایات استفاده مى شود همین اشکال
را هنگامى که پیامبر اکرم(ص) در مرگ فرزندش ابراهیم اشک مىریخت به
آنحضرت گرفتند که شما ما را از بی¬صبری نهى میکنید، اما خودتان اشک
مىریزید؟! پیامبر در جواب فرمود: چشم مىگرید و قلب اندوهناک مىشود،
ولى چیزى که خدا را به خشم آورد نمىگویم.[8]
________________________________
[1]. ر. ک: جوادی آملی، عبد الله، سیره پیامبران در قرآن، ج 7، ص 73 – 74،مرکزنشراسراء،قم،چاپدوم، 1379ش.
[2].
«وَ جاؤُ عَلى قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ
أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ..»؛ و پیراهن او را با خونى دروغین
(آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند گفت: «هوسهاى نفسانى شما این کار را برایتان
آراسته! من صبر جمیل (و شکیبایى خالى از ناسپاسى) خواهم داشت. یوسف، 18.
[3]. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً»؛ پس صبر جمیل پیشه کن. معارج، 5.
[4].
«فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»، شریف الرضی،
محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص ۴۸، هجرت، قم، چاپ اول،
1414ق.
[5]. که در برابر انبوه مشکلات میفرمود: «إلهى رضى بقضائک لا
معبود سواک»؛ صدر الدین شیرازى، محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، محقق،
مصحح، خواجوى، محمد، ج 1، ص 96، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران،
چاپ اول، 1383 ش.
[6]. «فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ
اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا
جَمِیلا»؛ ابن زیاد گفت کار خدا را نسبت به برادرو اهل بیتت چگونه دیدى،
حضرت زینب فرمود: من جز زیبایى چیزى ندیدم. ابن طاووس، علی بن موسی،
اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه، فهرى زنجانی، سید احمد، ص160، جهان، تهران،
چاپ اول، 1348ش.
[7]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9،ص 351- 353، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
[8].
حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 3، ص 280، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم،
1409ق. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَمَّا مَاتَ
إِبْرَاهِیمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) هَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِ اللَّهِ
(ص) بِالدُّمُوعِ ثُمَو قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ
یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّب».
به گزارش سنتی هابه نقل از:حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛" فقیر" به معنى کسى است که در زندگى خود کمبود مالى دارد، هر چند مشغول کسب و کارى باشد و هرگز از کسى سوال(درخواست)نکند، اما" مسکین" کسى است که نیازش شدیدتر است و دستش از کار کوتاه است، و به همین جهت از این و آن سؤال مى کند.
به گزارش سنتی ها؛ تند خویی و عصبانیت می تواند عوامل گوناگونی داشته باشد، مانند: 1- حسادت، 2- کم حوصلگی و کم ظرفیتی، 3- ضعف و ناتوانی مزاج، 4- عدم اعتماد به نفس و خودکم بینی، 5- حساسیتهای افراطی، 6- منفی بافی و سوء ظن به دیگران، 7- همانندسازی و تقلید از والدین، همسالان، همکلاسان و... اما دلیل آن هر چه که باشد، با راهکارهایی که ارائه می شود تا حدود زیادی می توان از آن پیشگیری نمود.
به گزارش سنت نیوزی ها:قرآن کتاب تربیت است و تربیت بر ذکر و یادآوری و تکرار است.اما در قرآن تکرار به معنایی که در ذهن ما است، وجود ندارد؛زیرا در هر موردی که مثلا داستان موسی بیان شده، گوشه ای از آن برای بیان پیامی خاص بیان شده و در جاهای دیگر از زاویه های دیگر برای رساندن پیام های دیگر؛ و چون تکرار معهود و متعارف، در قرآن نیست و هر موردی پیام و نکته خاص خود را دارد و در هر بار با تامل خواندن هم ، تلاوت کننده به نکته های جدیدی دست می یابد، به همین جهت تلاوت کننده از تلاوت های پی در پی خسته نمی شود بلکه قرآن همیشه برای او جدید و دارای پیام های جدید است.
اگر در داستان حضرت موسی در
مواضع مختلف دقت کنید، می بینید در هر موردی یک زاویه روشن و بیان شده و از
آن درس هایی ارائه شده که در موارد دیگر، آن زاویه مدنظر نبوده و زاویه
دیگری مورد نظر واقع شده است.
اگر با تامل به این نکته به قرآن مراجعه کنید ، تکرار نمی یابید و اگر تکرار یافتید، با ما هم در میان بگذارید.
البته
جمله های تکراری در قرآن هست ، ولی همین جمله ها، مفهوم ها و مفاد مختلف
دارند . در مواردی هم تاکید است که تکرار را لازم می سازد.
بعضى از مفسران بر این اعتقادند که یک آیه در هر بار تکرار ، معناى ویژه اى را القا مى کند .
برخی از حکمت های تکرار در قرآن به این ترتیب است:
۱.آیاتى
که تکرار شده اند ، هر کدام اهداف خاصى را تعقیب مى کنند . این گونه نیست
که آیات تکرارى ، همه یک مسأله را مورد بررسى قرار دهند ; بلکه آیات قرآن
کریم به مناسبت هاى مختلف مکرر شده است .
۲ . تکرار در ارائه اندیشه ها و آراى مشخص به مردم ، به استقرار و تثبیت آن ها در ذهن ها مى انجامد .
3
. «تکرار» ، یادگیرى را ـ اعم از این که آموخته انسان یک عادت نیک باشد یا
زشت ـ آسان تر مى کند . گاهى متکلم ناچار مى شود که عین لفظ یا جمله را به
خاطر اهمیت یادگیرى تکرار کند .
۴ . در تکرار یک جمله در طول سخن ،
نوعى تأثیر خطابى وجود دارد که عرب ها بیش تر با آن آشنا هستند و این کار ،
در جریان ایراد خطبه و سرودن شعر در میان عرب ها مرسوم بوده است و این
مسأله در آیات قرآن ، به فصاحت و بلاغت قرآن کریم ـ که در محل خود ثابت شده
ـ بازگشت مى کند .
۵ . ارائه برخى حوادث یا اندیشه ها به شکل هاى
گوناگون و عبارت هاى مختلف ، باعث جلب توجه و تنوع مى شود و از خسته شدن
شنونده و یکنواختى کلام جلوگیرى مى کند .
۶ . قرآن کریم ، مسایل
مورد ابتلاى مردم و جریان هاى عبرت انگیز را زیاد تکرار کرده ; به طور مثال
: داستان حضرت موسى(علیه السلام) و قومش را در آیات زیادى یادآور شده است .
خداوند مى فرماید: «و لقد صرّفنا فى هذا القرءَان لیذّکّروا و ما یزیدُهُم
إلاّ نُفُورا ; به راستى ، ما در این قرآن حقایق را گوناگون بیان کردیم تا
پند گیرند ; ولى ، آنان جز نفرت نمى افزاید .»
۷ . با توجه به این
که در بعضى موارد ، بین آیات و سوره ها فاصله وجود دارد ، تکرار ، نقش مهمى
در ایجاد ارتباط با طرح مسایل به وسیله قرآن داشته و براى ناقص نماندن
مفهوم بحث ، تکرار لازم و ضرورى مى شود.
منابع:
۱ . تفسیر نمونه،آیت الله مکارم شیرازی و دیگران ، ج ۲۵ ، ص ۴۳۱
۲ . قرآن و تبلیغ ، محسن قرائتى ، ص ۱۹۲ و ۱۹۴ ، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن.
به گزارش سنت نیوزی ها؛ علی عظیمی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی و مشاورتحصیلی در گفت و گو با خبرنگار کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران؛ گفت: اضطراب یعنی احساس نگرانی و دلشوره نسبت به یک عامل ناشناخته و مجهول که البته این اضطراب در حدکم قابل قبول است و حتی می تواند منجر به حرکت، برنامه ریزی و انگیزش شود.